آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آرشیو
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
در زیر تعدادی اس ام اس جالب را برای شما فراهم کرده ایم
پایگاه تفریحی تظاهر
جالب است ، در زندگی تنها کسانی ما را می رنجانند که همیشه کوشیده ایم از ما نرنجند
!
اس مس عاشقانه سري دوم تظاهر
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
آخرین تکه ی قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی کلبه ی تنهایی ام .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تا روزی که رفتی می پنداشتم عشق همه اش شیرینی است ! اما آن روز چشمانت به من آموخت که با آخرین نگاه است که اولین رنج آغاز می شود .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تو را برای وفای تو دوست می دارم ، وگرنه دلبر پیمانه شکن که فراوان است .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
برای شکستن من یه اخم کافیه ، نیازی به فریادت نیست ، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ، نیازی به قهر نیست ، برای مردنم حرف رفتنت کافیه ، نیازی به انجامش نیست .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ، نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه می گذرند ، پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا !
اس مس عاشقانه سري دوم تظاهر
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زمانی که فکر می کنی تو ۷ تا آسمون ۱ ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه . (ویلیام شکسپیر)
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
می دونستی اشک از لبخند با ارزشتره ؟ چون لبخند رو به کسی می تونی بدی ، اما اشک رو برای کسی میریزی که نمیخوای از دستش بدی .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
این اس ام اس رو میفرستم برای همه خوب ها که سخت مشغول شطرنج زندگی هستند و نمیدونند که ما ، مات رفاقتشون هستیم .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
عاشق کسی باشی حتی اگر سال ها هم نبینیش فراموشش نمی کنی ولی اگر فراموشش کردی تو عاشقش نبودی ، فقط بهش عادت کرده بودی چون عشق چیزی نیست که یک شبه بیاید و یک شبه برود و فراموش شود .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
عاشقی تنها مرحله ای از راه زندگی است که شوخی غرور در آن تابلویی ندارد .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
برایت دعا می کنم ، هر شب که یاد خاطره های مهربانت خلوتم را بارانی می کند ، هر شب که حضور مهربانت همه ی فضای قلبم را غرق در انتظاری بی پایان می کند ، هر شب ، هرگاه که نزدیکتر از همیشه با خدا درد و دل می کنم برایت دعا می کنم مهربان من ، دعا می کنم که هیچ گاه جز به شوق چشم های مهربانت غرق اشک نشود ، دعا می کنم که هرگز دستهای پر مهرت تنها نماند ، دعا می کنم که قلب عزیزت همیشه غرق در شادی باشد و دعا می کنم بهترین ها ازان تو باشد .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
به حقیقت من و تو آگاهیم ، هر دو گمشده یک راهیم ، من و تو عاشق بی تدبیریم ، بی خبر از گذر تقدیریم .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سیاه سفید خاکستری بنفش ، من هیچکدامم ، من خسته از رنگ و سنگ و ننگ های زمانه راه عشق پیش گرفتم ، من که چشم هایم را شستم از رنگ و ریا ، چشم از دیدن بی رنگی عاجز و من از درک عشق ، که اگر عاشق بودم این همه ، من ، کلامم را اشغال نمی کرد ، من عاشقی بلد نیستم !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
اگر از پایان گرفتن غم هایت ناامید شده ای به خاطر بیاور که زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دیدی .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
رفیق های امروز مثل گل انارند ، قشنگی دارن اما وفا ندارند .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
نبض زندگی هنوز می زند ، من و تو زنده ایم ، بهار در راه است ، ستاره چشمک می زند ، غنچه ها باز شده اند ، مرغ عشق من می خواند ، پس چرا ناامیدی ؟
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تا قاف ترین قله ی هستی ، سیمرغ ترین همسفرم باش ، من مرغ اسیر دل دریاچه ی نورم ، تا پر بکشم سوی خدا بال و پرم باش .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
کاش بدانی روشن ترین ستاره بخت منی ، پس بتاب و دنیای مرا روشن کن .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دوست داشتم همیشه یک ابر بودم ، چون ابر اونقدر شهامت داره که وقتی دلش میگیره پیش عالم و آدم گریه میکنه .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
باغ خوبه ، نه بي گل
چشم خوبه ، نه بي نور
دوست خوبه ، نه بي وفا
زندگي خوبه ، نه بي صفا
عشق خوبه ، نه بي معشوق
من خوبم ، نه بي تو
!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_
اس مس باراني_-_-_-_-_-_-_-_-_-
خودپرستي زشما دوست پرستي از من غم جـــان است شما را غم جانانه مرا
ز حد گذشت جدائي ميان ما اي دوست بيا بيا كه غلام توام بيا اي دوست
هزار سال پس از مرگ من چو باز آيي ز خاك نعره بر آرم كه مرحبا اي دوست
چو روز حشر برآريم سر ز خواب اجل به روي دوست شود باز چشم بستة ما
شور بزم دوستان از نالة گرم من است همچو بانگ ني ميان انجمن پيچيده ام
شرح جفاي دوست نه بهر شكايت است مقصود ذكر اوست دگرها حكايت است
رفتي ز چشم و مانده به جا ماجراي تو خالي است در دو ديده ام اي دوست جاي تو
بستم دوباره رشتة مهر بريده را دادم به دوست دست به دندان گزيده را
اي كاروان آهسته ران كارام جانم ميرود وان دل كه با خود داشتم با دلستانم ميرود
در رفتن جان ازبدن گويندهر نوعي سخن من بادوچشم خويشتن ديدم كه جانم ميرود
از در دوست چه گويم به چه عنوان رفتم همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم
دوست باشد كسي كه در سختي باري از دوش دوست بر دارد
نه كه ســـر بــــــار زحمت خــــود نيز بــــر ســــر بـــار دوست بگـــــــــــذارد
چيست از اين خوبتر در همه آفاق كار دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار
رفتم امّا دل من مانده بر دوست هنوز مي برم جسمي وجان در گرو اواست هنوز
باز در آمد ز در جلوه كنان دوست دوست ديده غلط ميكند نيست غلط اوست اوست
دوست جايديگرومنمانده ام دركوي دوست كز در و ديوار كوي دوست آيد بوي دوست
من ازجهان بهين خوشدمم كه دارم دوست چودوست نيست مباداجهان وهرچه دراوست
درپيش دوست تحفة جان بس محقّراست در خاك پاي يار سر از خاك كمتر است
طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد در دل دوست به هر حيله رهي بايدكرد
دوست دارم كه دوست عيب مرا همچـــو آئينـــــــه روبرو گـويد
نه كه چون شانه با هزار زبان پشت ســـــر رفته مـو به مو گوید
به صد سال يك دوست آيد به دست به يك روز دشمــــن توان كرد شصت
دميبادوستدرخلوتبه ازصدسال درعشرت من آزادي نمي خواهم كه بايوسف به زندانم
سخن گفتن مرا يك لحظه بــــا دوست بسي خــــوشتــــر زعمـــــر جاويداني
دوست آن دانم كه گيرد دست دوست در پريشان حـــــالي و درمــــــاندگي
گر از دوست چشمت بر احسان اوست تو در بند خــــويشي نه در بند دوست
به جهان خرّم ازآنم كه جهان خرّم ازاوست عــاشقم برهمه عالم كه همه عالم ازاوست
گر برود جان ما در طلب وصـــــــل دوست حيف نباشدكه دوست دوسترازجان ماست
زنده شود هر كه پيش دوست بميرد مرده دل است آن كه هيچ دوست نگيرد
به يادگار دلي داشتم ز حضرت دوست ندانم از چه سبب دوست يادگار ببرد
دوست حق داشت اگرپاي به چشمم ننهاد ديد كز اشك روان هر طرفش دريا بود
مست مي باش كه درعالم مستي بادوست رمزها هست كه در عالم هشياري نيست
گر نيست به كام تو پريشانيم اي دوست بازآ كه پريشان تر از اين نيز توان شد
خودپرستي زشما دوست پرستي از من غم جـــان است شما را غم جانانه مرا
ز حد گذشت جدائي ميان ما اي دوست بيا بيا كه غلام توام بيا اي دوست
هزار سال پس از مرگ من چو باز آيي ز خاك نعره بر آرم كه مرحبا اي دوست
چو روز حشر برآريم سر ز خواب اجل به روي دوست شود باز چشم بستة ما
شور بزم دوستان از نالة گرم من است همچو بانگ ني ميان انجمن پيچيده ام
شرح جفاي دوست نه بهر شكايت است مقصود ذكر اوست دگرها حكايت است
رفتي ز چشم و مانده به جا ماجراي تو خالي است در دو ديده ام اي دوست جاي تو
بستم دوباره رشتة مهر بريده را دادم به دوست دست به دندان گزيده را
اي كاروان آهسته ران كارام جانم ميرود وان دل كه با خود داشتم با دلستانم ميرود
در رفتن جان ازبدن گويندهر نوعي سخن من بادوچشم خويشتن ديدم كه جانم ميرود
از در دوست چه گويم به چه عنوان رفتم همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم
دوست باشد كسي كه در سختي باري از دوش دوست بر دارد
نه كه ســـر بــــــار زحمت خــــود نيز بــــر ســــر بـــار دوست بگـــــــــــذارد
چيست از اين خوبتر در همه آفاق كار دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار
رفتم امّا دل من مانده بر دوست هنوز مي برم جسمي وجان در گرو اواست هنوز
باز در آمد ز در جلوه كنان دوست دوست ديده غلط ميكند نيست غلط اوست اوست
دوست جايديگرومنمانده ام دركوي دوست كز در و ديوار كوي دوست آيد بوي دوست
من ازجهان بهين خوشدمم كه دارم دوست چودوست نيست مباداجهان وهرچه دراوست
درپيش دوست تحفة جان بس محقّراست در خاك پاي يار سر از خاك كمتر است
طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد در دل دوست به هر حيله رهي بايدكرد
دوست دارم كه دوست عيب مرا همچـــو آئينـــــــه روبرو گـويد
نه كه چون شانه با هزار زبان پشت ســـــر رفته مـو به مو گوید
به صد سال يك دوست آيد به دست به يك روز دشمــــن توان كرد شصت
دميبادوستدرخلوتبه ازصدسال درعشرت من آزادي نمي خواهم كه بايوسف به زندانم
سخن گفتن مرا يك لحظه بــــا دوست بسي خــــوشتــــر زعمـــــر جاويداني
دوست آن دانم كه گيرد دست دوست در پريشان حـــــالي و درمــــــاندگي
گر از دوست چشمت بر احسان اوست تو در بند خــــويشي نه در بند دوست
به جهان خرّم ازآنم كه جهان خرّم ازاوست عــاشقم برهمه عالم كه همه عالم ازاوست
گر برود جان ما در طلب وصـــــــل دوست حيف نباشدكه دوست دوسترازجان ماست
زنده شود هر كه پيش دوست بميرد مرده دل است آن كه هيچ دوست نگيرد
به يادگار دلي داشتم ز حضرت دوست ندانم از چه سبب دوست يادگار ببرد
دوست حق داشت اگرپاي به چشمم ننهاد ديد كز اشك روان هر طرفش دريا بود
مست مي باش كه درعالم مستي بادوست رمزها هست كه در عالم هشياري نيست
گر نيست به كام تو پريشانيم اي دوست بازآ كه پريشان تر از اين نيز توان شد
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری به امید گرمی نگاهت به تو پناه آورد تنهاش نذار ، شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکی لبخندش محتاج باشی !
قاصدک رسید ، خبری از تو نداشت ، پرپرش کردم تا درس عبرتی باشد برای قاصدک فردا !
دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت ، کی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم !
دیگر نه دلم شوق تماشا دارد / نه پنجره ای به سمت فردا دارد / تنهایی دیگری برو پیدا کن / این غار برای یک نفر جا دارد .
بیخودی به خودت زحمت نده ! این بذرهای تنفر که در دلم می کاری هرگز جوانه نخواهد زد !
برای تا ابد ماندن باید رفت ، گاهی به قلب کسی ، گاهی از قلب کسی !
خطی کشید روی تمام سوال ها / تعریف ها معادله ها احتمال ها / خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد / با عشق ممکن است تمام محال ها .
فاصله را بگو به خود نبالد ، خاطره ی بودن با تو تمام فاصله ها را می شکند !
ای کاش که دست کم سرابم باشی / یا شاخه گل لای کتابم باشی / در این همه تاریکی مطلق بانو / خورشید که نه چراغ خوابم باشی .
قشنگی شب یه ستاره هاشه ، قشنگی عشق به دوامشه و قشنگی تو به مرامته !
شنیدی میگن : خیلی دور خیلی نزدیک ؟ اولی دستامونه ، دومی دلامون !
فراموش نمیشوی ، جای پای تو مانده بر تمام من !
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی ، دگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند .
به چه تشبیه کنم نام تو را ، به بهار یا به آبی زلال دریا ، ساده تر می گویم تو تمامیت احساس منی .
عزیزتر از جانم ، من در چشم تو کتاب زندگیم را میخوانم و هر بار که مژه های تو بهم میخورد یک صفحه از زندگی را برای من ورق میزند .
اگر دست من بودی “ی” را اینقدر میکشیدم تا صاف بشه ! بشه “ا” ! اون وقت هیچ چیز “بی تو” نبود ، همه چیز “با تو” میشد !
اشک شیرین من از خنده دل انگیزترست / سر انگشت تو بر گونه ی من نوش ترست / تو به نرمی چو کشی دست بچشمان ترم / بوسم آن دست که از چشم ترم خوب ترست .
باران بیاید یا نیاید ، تو باشی یا نباشی ، خاطرت باشد یا نباشد ، من خیس از یاد توام !
تو نبودی دل به دل راهی نداشت / از خیال عشق آگاهی نداشت / تو نباشی تا قیامت بی کسم / در تمام زندگی دلواپسم .
نگاه انتظارم بی تو ابریست / خیال بیقرارم بی تو ابریست / قسم بر حرمت آیینه و گل / هوای روزگارم بی تو ابریست .
چقدر تلخ شده ای ، این روزها قندهایت را در دل چه کسی آب میکنی ؟
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران ، خیس میشوم !
به ستاره ها نگاه کن ، به چشمک زدنشون بخند اما بهشون دل نبند ، چون چشمک هاشون از روی عادته .
میدونی تو مثل چی هستی ؟ مثل یک تصادف وحشتناک که کشته و مرده زیاد داری !
امید به فردا را از کرم ابریشم بیاموزیم که تمام عمر قفس می بافد ، ولی به امید پریدن است .
هرگاه قادر به شمردن قطرات باران شدی ، آنگاه خواهی دانست چقدر دوستت دارم !
گرچه با درد فراق تو کنار آمد دلم / یک دمی بی یاد عشق و خاطراتت نیستم .
مرا در افق چشمانت جای بده ، نگذار در حسرت دوریت به فراموشی سپرده شوم .
اس ام اس تنهایی و عاشقانه
سلام ، حالم خیلی بده ، مغزم دیگه کار نمیکنه
رفتم دکتر ، میگه ۲ راه بیشتر نداری
یا ICU
یا
I SEE YOU !
ღ♥ღ
سوگند به تو ای دوست در این معبد خاموش / هرگز نکنم مهر و وفای تو فراموش . . .
ღ♥ღ
ماهی که از آب جدا بشه فدام میشه
تو آبی ، من ماهی ، فدات بشم الهی !
ღ♥ღ
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم / غصه معنایی ندارد تا تو میخندی برایم . . .
ღ♥ღ
هر کسی را نه بدان گونه که « هست »، احساس می کنند
بدان گونه که « احساسش » می کنند ، هست
ღ♥ღ
اگر دارم دلی فدای دوست میسازم / در این دنیای بی حاصل به لطف دوست میسازم . . .
ღ♥ღ
دنیا مثل پائیزه ، هم قشنگه هم غمناک
قشنگیش به خاطر شما و غمش از دوری شما . . .
ღ♥ღ
پیش هم بودن اگر دیروزها لطفی نداشت
ارزش دیروز را امروز باور میکنیم . . .
ღ♥ღ
چون کسی در این دنیا آگاه تر از تقدیر نیست
در جهان هیچ یادگاری بهتر از تصویر نیست . . .
ღ♥ღ
در ادامه
یادت نرود که یاد تو در یاد است / آبادی دل برای تو آباد است
از یاد نبر دل حقیرم ای دوست / در این دل من همیشه یادت یاد است . . .
.
.
یک گوشه نشسته ام پر از تشویشم / نقاشی چشمان تو هم در پیشم
زیباتر از آنی که تصور بکنم / من جز تو به هیچکس نمی اندیشم . . .
.
.
.
اگه بعضی وقتها نمیشنوی دوستت دارم
به خاطر سایلنت دلمه ، نه اینکه معرفتم کمه !
.
.
.
صبوری می کنم تا مه برآید / صبوری می کنم تا شب سرآید
صبوری می کنم تا زندگانی / مرا بگذارد و مرگ از در آید . . .
.
.
.
من از بچگی باید کارگردان می شدم
زیرا هرکسی به من میرسد بازیگر است . . .
.
.
.
آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی و رویا نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود . . .
.
.
.
مکن مستم که هوشیار تو هستم / مکن خوابم که بیدار تو هستم
میان خواب و بیداری جهانی است / مکن ترکم که غمخوار تو هستم . . .
.
.
بی روی او به دنیا ، یک ذره نیست میلی
از وقت رفتن او ، خیلی گذشته ، خیــــلی
دلتنگم و پریشان ، با یک امید کم رنگ:
شاید برای من هم ، دلتنگ مانده لیلی
.
.
.
کسی که تا دیروز میگفت بدون تو نمیتونم نفس بکشم
امروز تو آغوش دیگری نفس نفس میزنه . . .
.
.
.
انقدر میگفت دورت بگردم و دورم میگشت
که یکدفعه به خودم اومدم و دیدم دورم زده رفته . . . !
.
.
.
ای اشک دوباره در دلم درد شدی
تا بر دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت
گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . .
.
.
.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
.
.
.
بیا با من دلم تنهاترین است / نگاهت در دلم شور آفرین است
مرا در شعله ی عشقت بسوزان / که رسم دوستداریها همین است . . .
.
.
.
در جنگ دوستی من و تو ، قاتل و مقتول محبوب یکدیگرند . . .
.
.
می سپارم به نسیم ، بوسه از جنس بلور / دل من تنگ تو باز ، باد در حال عبور
بوی چشمان تو را میرساند به مشام / می دهد آرامش ، به دل نا آرام . . .
.
.
.
درون سینه دریا گشته ای تو / در این ویرانه پیدا گشته ای تو
تو را نامی بغیر از دل ندادند / برای من معما گشته ای تو . . .
.
.
.
تو راحت بخواب ، من مشق گریه هایم هنوز مانده . . . !
.
.
.
میباری ای باران و میشویی زمین را / اما نمیشویی دل اندوهگین را
سنگین ترینی بی شک اما اندکی نیز / تسکین نخواهی داد این غمگین ترین را . . .
.
.
.
من از زمانه که دست تو داد تقدیرم / هنوزم که هنوز است سخت دلگیرم
تو رفته ای و من اندر هجوم خاطره ها / چو قاب عکس قدیمی اسیر تصویرم . . .
.
.
.
می روم شاید فراموشت کنم / با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش / از عذاب دیدنم آزاد باش . . .
( ̲̅:̲̅:̲̅:̲̅[̲̅ ̲̅]̲̅:̲̅:̲̅:̲̅)
گنده ترین اینارو میخوام
میخوام قلب شکسته ام رو باهاش پانسمان کنم !
.
.
.
خونه اجاره ای داری برای یه آدم تنها ؟
قلبشو رو پیش میده ، جونشم ماه به ماه !
.
.
.
منو به دست من بکش ، به نامٍ من گناه کن / اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن
هنوز میپرستمت ، هنوز ماه من تویی / هنوز موئمنم ببین ، تنها گناه من تویی . . .
.
.
.
دیوانه ای راگفتند:چه خواهی ازخدای خویش ؟
گفت:عقل سالم خواهم تابرای عشقم دوباره دیوانه شوم . . .
.
.
.
دور شدم از تو دلم شور زد / ساز دلم نغمه ی ناجور زد
آه از آن چشم که با یک نظر / بال و پرم را گره کور زد . . . !
.
.
.
حرفهایم را تعبیر میکنی ، سکوتم را تفسیر ، دیروزم را فراموش ، فردایم را پیشگویی
به نبودنم مشکوکی ، در بودنم مردد ، از هیچ گلایه میسازی ، از همه چیز بهانه
من ؛ کجای این نمایشم . . . ؟
.
.
.
خدایا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده
تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری . . .
.
.
.
قلبم را عصب کشی کرده ام
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد
و نه از گرمی آغوشی می تپد . . .
.
.
.
هر کس که از راهی رسید
بی دریغ
تکه ای از قلب ما
کند و برید . . .
.
.
.
هیچ می دانی؟
من دلیل شادی های تو بوده ام نه شریک آن
و شریک غم های تو نه دلیل آن . . .
.
.
.
آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد . . .
.
.
.
توی دنیا دوتا نابینا می شناسم یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی
یکی من که کسی رو جز تو ندیدم . . .
.
.
.
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید ، می ماند، و به تنهائیم پایان میدهد
آمد ، رفت ، وبه زندگی ام پایان داد . . .
.
.
.
کابوس نبودی که رهایت بکنم / از خاطره عشق جدایت بکنم
آنقدر عزیزی که دلم می خواهد / هر چیز که دارم فدایت بکنم . . .
.
.
.
وقتی کسی رو دوست داری / حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی / فقط یه بار نگاش کنی . . .
.
.
.
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمیترسی مگر از یار بیزنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیدهای شب تا سحر آن نالههای زار من . . .
.
.
.
ای کاش نگاه خسته را خوابی بود / یا در شب بی ستاره مهتابی بود
ما مثل دو کاج دور از هم هستیم / ای کاش که بین من و تو تابی بود . . .
.
.
.
بوی نفسهای لبت جان و دلم وا می کند
اما نمی دانم چرا امروز و فردا می کند
با بودنت کنار من ، غم های عالم می رود
فکر تو در این قلب من هر لحظه غوغا می کند . . .
.
.
.
حسادت نکن! … این که بعد از تو بغل گرفته ام …
زانوی غـَم اســت
.
.
.
از حساب و کتاب بازار عشق
هیچ گاه سر در نیاوردم !
و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم ؟
.
.
.
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یک بارگی از عافیت بُبریده ام
در دیده ی من اندر آ، وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
.
.
.
تو به احساست بیاموز نفس نکشد
هوای دل ها آلودست
اینجا
فاصله یک عشق تا عشق بعدی
یک نخ سیگار است . . . !
مطالب پربازدید
نظرسنجي
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان
تبلیغات متنی